بیا تا گل برافشانیم!

ساخت وبلاگ

 بیا تا گل برافشانیم!

 یادداشت‌های یک مشاور

 #نویسنده: #علی‌اکبر_مظاهری

امشب که از مشاوره بازمی‌گشتم، خسته بودم و خشنود؛ خسته از این‌که مشاوره‌ها زیاد بود و اندکی تلخ، و خشنود از این‌که راه‌هایی را نمایانده بودم و گره‌هایی را گشوده بودم.
چون خسته بودم، گویا خوب رانندگی نمی‌کردم. در خیابان شهید صدوقی (زنبیل‌آباد) قم، اتومبیلی لوکس، که راننده‌اش از رانندگی‌ام ناراضی بود، چند بار بوق زد؛ به اعتراض، و کنارم آمد و شیشه را پایین کرد و با صدایی بلند گفت: «باید دُرُشکه برانی، دُرُشکه»!
به او نگاه کردم، با لبخند، و گفتم: چشم! ممنون که تذکر دادید. معذرت که اذیت‌تان کردم.
اخم‌هایش باز شد و چشمانش خندید. دستی به نشانهٔ دوستی تکان داد و یک بوق دیگر زد؛ این‌بار به نشانهٔ دوستی. و گاز ماشینش را گرفت و رفت.
این آیهٔ قرآن به ذهنم و سپس بر زبانم آمد:
«ادْفَعْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِی بَیْنَکَ وَبَیْنَهُ عَدَاوَةٌ کَأَنَّهُ وَلِیٌّ حَمِیمٌ»؛۱
بدی را با خوبی پاسخ ده. آن‌گاه خواهی دید کسی که میان تو و او دشمنی است، دوستی مهربان می‌شود.
الاهی شکر

۲۵ آذر ۱۴۰۲

۱. سورهٔ فصلت، آیهٔ ۳۴.

ما را در رسانه‌هایمان دنبال کنید فضیلت های فراموش شده 3...

ما را در سایت فضیلت های فراموش شده 3 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : cmazaheriesfahanif بازدید : 46 تاريخ : سه شنبه 28 آذر 1402 ساعت: 20:25