نویسنده: جناب آقای محمد دهقانیزاده (طلبه درس خارج حوزه علمیه قم و دانشجوی دکتری دانشگاه تهران) مدیریت سیاسی زندگی خانوادگی درس اولاگر خانواده را یک «جامعه»ی کوچک ببینیم، زن و شوهر، بنیانگذاران آن خواهند بود؛ همانان که زیر یک سقف، گرد آمده و زندگی مشترکی را تأسیس نموده و هدایت آن را در قالب «شورای همسران» به دست میگیرند.البته هدایتِ مشترکِ زندگی، سبب تداخل وظایف نخواهد بود؛ برای اینکه یکی (خانم) به اقتضای طبیعت و لطافت و عطوفت، امور داخلی را بر عهده میگیرد و دیگری (آقا) به اقتضای طبیعت و مقاومت و خشونت، امور خارجی را. یکی مظهر «رُحَماءُ بَینَهُم» میشود و دیگری مظهر «أشِدّاءُ عَلَی الکُفّار». هرچند امور اجرایی خانواده توسط شورای همسران انجام میشود، اما مرد به عنایت «قَوّامونَ علی النِّساء» در کشاکش دهر، سنگ زیرین آسیا خواهد بود.وقتی خانواده را «جامعه»ی کوچک پنداشتیم، میتوانیم لوازم مختلف جامعه را نیز برای خانواده تصور کنیم. این فرض، برای ما ـ جامعه ایرانی ـ بسیار راهگشاست. چراکه برخلاف بسیاری از مردمانِ دیگر سرزمینها، ما مردمی اهل سیاست هستیم و بر امور مملکتداری، بیش از امور خانوادهداری آگاهیم. از این رو استفاده از آن آگاهیهای فراوان مُلکداری برای مدیریت مُلک خانواده، برای ما یک راه میانبر شمرده میشود. زندگی یارانهاییارانه اقتصادی، یک مزیتی است که حاکمان برای عموم مر, ...ادامه مطلب
نویسنده: جناب آقای محمد دهقانیزاده (طلبه درس خارج حوزه علمیه قم و دانشجوی دکتری دانشگاه تهران) مدیریت سیاسی زندگی خانوادگی درس دوم/ کاهش تصدیگری دولتی تجربه طولانی حکومتداری ثابت کرده که هرچه دولت، کوچکتر باشد، مدیریت آن آسانتر و کمهزینهتر است. مردم نیز در چنین حاکمیتی، احساس آزادی بیشتری داشته، قادر خواهند بود تا خلاقیت بیشتری از خود نشان دهند. در مقابل، دخالت حکومت در همه امور زندگی مردم و تعیین وظیفه برای آنها در هر شرایطی و تصمیمگیری به جای آنها، زندگی را برای آنان به قفس تبدیل میکند. اسیران این زندان به هر سوی آن میروند، میلههای قوانین و مصوبات و آییننامهها و بروکراسی ادرای دست و پاگیر را در برابر خود میبینند. در حالی که قرار نبود قانون، جلوی آزادی عمل و رشد مردمان را بگیرد؛ بلکه از آن انتظار میرفت با کاستن از تنشها و تقابلهای افراد جامعه و به نظم کشیدن روابط آنها، زندگی را برای همگان آسانتر و گواراتر کند. مُلک خانواده نیز در اختیار حاکمان آن، یعنی پدر و مادر، است. آنان میتوانند با گسترش دامنه اختیارات و دستورها و انتظاراتشان، عرصه را بر سایر اعضای خانواده تنگ کنند؛ تا جایی که انجام جزئیترین کارها نیز با دستور و نظر آنها اتفاق بیفتد. مثلا خانم، بدون اجازه شوهرش، یک جوراب هم نتواند بخرد. یا اینکه فرزند خانواده، بدون اجازه مادرش، نتواند خوراکی دلخواهش را, ...ادامه مطلب